حالی محرم است بیا در پناه عشق
یا سجده کن به کرب و بلا قبلهگاه عشق
گفتند العطش همه طفلان و باز هم
آتش زدند اهل جفا خیمهگاه عشق
عهدی دوباره بست و نمازی دگر گزارد
با خون وضو گرفت در آن عرصه شاه عشق
صد چاک پیکرش که به میدان رزم بود
آن گونه گشته بود که باشد گواه عشق
خورشید روی نیزه به میدان کربلا
بس آیه خواند و گفت که این است راه عشق
زینب که خون به پایه محمل فرو چکاند
هرگز گنه نداشت به غیر از گناه عشق
شب را شکست و شب صفتان را به بند بست
زینب به آه عشق و حسین از نگاه عشق
مستیم ما امیر! ز جام خیال دوست
با نغمهها و زمزم? گاهگاه عشق